به نام خدايي که بي نهايت به او مديونم
امروز آخرين روز سال 97 هست، سال عجيبي بود پر از التهاب و استرس ( البته من از سال 93 تا الان همه اش تو استرس بودم). امسال گاهي به مرز نشدن و نا اميدي رسيدم اما هربار خدا جواب اميد و توکل ام به خودشو داد و من رو به خواسته هام رسوند. امسال خيلي جا فکر ميکردم نميشه اما شد چون خدا خواست.
راستي با استاد حرف زدم منو فرستاد دنبال نخود سياه و همون نمره رو ثبت کرد ولي خب اصلا مهم نيست چون الخير في ما وقع.
راستي اميدوارم با تموم شدن اين سال اين سبک زندگي سگي من هم تموم بشه اما خب انصافا زندگي سگ از من بهتره چرا؟ چون سر صبح به موقع بيدار ميشه :))) دلم ميخواد تموم کنم اين وقت تلف کردن رو دلم ميخواد اينقدر کار هام رو به بعد موکول نکنم ، دلم ميخواد به اين حس ترسم غلبه کنم و نقطه پايان بذارم روي خيلي از بي مسئوليتي ها ونشدن ها و تنبلي کردن هام
دلم ميخواد يه آدم موف بشم، هموني که اول از همه خودم به خودم ،بعدش خانواده و دوستان و همه بهم افتخار کنن
ميخوام براي خودم زندگي کنم، ميخوام خيلي از تفکرات خرافي رو کنار بذارم ،ميخوام بيشتر به خودم توجه کنم و خيلي از آدم هاي زندگي رو کنار بذارم.
راستي چند روز پيش گوگل پلاس رو حذف کردم درسته خودش 13 فروردين براي همشه حذف ميشه ولي من به اين بازي پايان دادم و عميقا راضي ام.
ميخوام از نو شروع کنم ميخوام به چيز هايي بها بدم که هست و ارزش داره
ميخوام بيخيال بقيه و قضاوت هاشون و نوع فکرشون باشم، من کاري رو ميکنم که خودم فکر ميکنم درسته ؛بسه هرچقدر سعي کردم همه رو راضي نگه دام جز خودم
راستي بايد اينقدر موندن تو شکست ها و غصه خوردن براي يه شکست و روزگار خودم رو سياه کردن و هعي آه و ناله کردن پايان بدم چون هميشه اتفاق بد و نشدن و شکست هست اون هم براي همه پس بايد به راحتي از کنارش گذشت و از نوع شروع کرد براي بهتر شدن و خوب شدن
اصلا آدم بايد خودش رو دست بالا بگيره:)))
دز نهايت بايد بگم خدايا ممنونم
ارادتمند شما و خودم و خدام
14:35
29/12/97
درباره این سایت