به نام خدايي که بي نهايت به او مديونم
از اواخر شهريور شارژر لب تاب سوخت و تا اين چند روز پيش دسترسي به لپ تاپ نداشتم آخه لپ تاپ قديميه و حتما بايد سوکت شارژر بهش ميخورد خلاصه 120 هزارتومن پياده شدم و شارژر فيک گرفتم:)) اصل گرونه و کمياب!
راستش با موبايل حال نميکردم واسه همين با اون سراغ وبلاگ نيومدم
خبر نداريد که من الان يک استاژر هستم :) بعله همه چيز از بخش داخلي شروع شد اونم بخش روماتو:)) توي اين بخش 3 تا بيمار داشتم دو تا بيمار لوپوسي و اون يکي رو هم نفهميدم دقيقا چش بود:)) متاسفانه يکي از بيمار هاي لوپوسي من از دنيا رفت و براي من باور پذير نبود
تو بخش روماتو يه زنداني با جرم قتل هم بستري بود که از بيماراي اکستراي هماتو بود:) دو روز در هفته مي رفتيم درمانگاه روماتو و قبل از اومدن پزشک( استاد ) و رزيدنت ها و اينترن هاي گرامي بيمار رو پذيرش ميکرديم و شرح حال مي گرفتيم ؛ خوب بود خوش ميگذشت:))
بعد روماتو وارد بخش ريه شديم،خيلي خوب بود . من واقعا بخش ريه رو يه جور خاص دوست داشتم . اونجا هم 3 تا بيمار داشتم يکي از بيمارا خيلي باحال بود زبونش ترکي بود و من اصلا نمي فهميدم چي ميگه و از همگروهي هاي ترک زبان ميخواستم براي ترجمه به من کمک کنن :)) از رزيدنت سال يک قلب که تو اين بخش بود بگم که فوق العاده بود حالا چرا؟ چون هم سعي داشت بهمون چيزي ياد بده و هم ايکه با نمکه و مث يه دوست که تجربه هاش رو بهمون منتقل ميکنه بود :)) خدايي رزيدنت هاي بخش روماتو هم خوب بودن. تو بخش ريه دو تا بيمار COPD داشتم و يکي هم آسم!
راستي بگم که بيشتر روزا براي گرفتن شرح حال بيمار جديد ساعت 5:30 بيمارستان بودم ://
راستي بخش هماتو شرح حال نميخواد :))
و بلاخره وارد بخش هماتو شدم همون بخشي که الان حضور دارم؛ اينجا غالب بيمار ها سرطاني هستند :( جوون و پير:(( بخش آروم و تميز و دوست داشتني.
اولين بخشيه که هر اتاقي جدا سرويس بهداشتي و حموم داره، اولين بخشيه که پرستاراش با آرامش و بدون سرو صدا فعاليت مي کنن، اولين بخش هست که پزشک ها اتاق ندارند:))
رفتار صميمي دکتر ميم با بيماراش عاليه :)
بخش هماتو رو با تمام باطن سرطانيش دوست دارم
راستي بگم گوشيم ترکيده :)) خودم باعث شدم و حالا بدون گوشي سير مي کنم :)))
آخ آخ از گافم تو بخش ريه :/// تا گرفتاري هام به خاطر بيماراي بدحال تو روماتو:/// در مانگاه ريه و معاينه يه زنداني با 15 سال حبس که 13/5 سال رو گذرونده بود و ترس و وحشت من تو معاينه ://
در مجموع همه چيز عالي و دوست داشتني بود و هست
راستي تو بخش هماتو دوست قديميم که تو کوچه همبازي بوديم پرستارِ :)
هماتو هم مث ريه سه روز در هفته درمانگاهه :))
خب بسه :)))
ارادتمند شما و خودم و خدام
19:03
25-07-98
درباره این سایت